روابط عاطفی

روابط عاطفی


زمان مطالعه : 4 دقیقه

بسیاری از افراد سلامت روان را مکانی میبینند که باید به آنجا برسند یا از نظر آنها گنجی است که باید آن را بدست بیاورند. اما سلامت روان نه یک مقصد است نه یک دارایی .

 در حقیقت سلامت روان کاری است که شما انجام میدهید: تمرین مدیریت ذهن.

 ذهن شما بسیار شبیه یک ماشین است. هر دو برای حرکت به انرژی نیاز دارند، هر دو میتوانند شما را به جایی برسانند و هر دو آنها میتوانند از مسیر خود منحرف شوند و تاثیرات مخربی بر جای بگذارند. مهمتر از همه این است میزان بازدهی هر دو آنها به نحوه مراقبت شما از آن بستگی دارد. سلامت روان مانند هر مهارت دیگری نیازمند تمرین و  یادگیری مدوام است. شما نیازمند این هستید که توانایی تشخیص خود را در نحوه طرز تفکر و واکنش به موقعیت های مختلف را  به گونه ای ارتقا دهید که به خود یا دیگران آسیب نرسانید. این کار موجب میشود که در مواجه شدن با مزاحمت ها و موانع ارزش های خود را حفظ کنید و همواره اهداف شایسته را دنبال کنید.

در این مقاله قصد داریم  در مورد مهارت های صحبت کنیم که به ما اجازه میدهند تفکر، احساسات و رفتار مان را به خوبی مدیریت کنیم. علم روانشناسی دستورالعمل های مفیدی را در این خصوص ارائه میکند.

تفکر دقیق را بیاموزید تا سلامت روان شما تامین شود

تفکر دقیق یعنی فرآیند داوری بین ادعاهای مختلف و تفسیر حقیقت بر اساس شواهد. برای توسعه مهارت تفکر دقیق، ابتدا باید بدانیم که عملیات مغز ما بر دو فرآیند اصلی تکیه دارد: کنترل و خودکار. فرآیندهای کنترل کند، پر زحمت و در برابر اختلال بسیار آسیب پذیر هستند. آنها تمرکز و توجه کامل را می طلبند. فرآیندهای خودکار سریع هستند، در برابر اختلال مقاوم هستند و برای موفقیت در عملکرد نیازی به توجه یا تمرکز ندارند. عادت ها فرآیندهایی خودکاری هستند که خارج از آگاهی عمل می کنند. این موضوع دو پیامد اصلی دارد. اول اینکه اگر از چیزی آگاه نباشید، نمی توانید آن را به خوبی توصیف کنید. هرچه یک فرآیند خودکارتر شود، اطلاعات کمتری در مورد نحوه عملکرد آن در دسترس ما قرار می گیرد. یکی از دلایلی که بازیکنان بزرگ اغلب مربیان بزرگی نیستند. بازی آنها، کاری که بارها و بارها انجام می دهند، خودکار شده است. آنها دیگر دانش آگاهانه روشنی از نحوه انجام آن ندارند. دوم، شما نمی توانید چیزی را که از آن آگاه نیستید تغییر دهید. عادتی که در جریان است، معمولا در جریان باقی میماند. در طول زندگی ما عادت های فکری متفاوتی را بدست می آوریم. روش های خودکار تفکر درباره جهان و خودمان. عادات فکری عملکردی مانند عادات خوب غذا خوردن، خوابیدن یا رانندگی به ما کمک می کند که کارآمد و ایمن باشیم. با این حال، عادات فکری تحریف شده مانند عادات بد خوردن، خوابیدن یا رانندگی به مرور زمان منجر به درد روانی و ناسازگاری می شود.

سلامت روان و رابطه آن با اینکه احساسات خود را بپذیرید

احساسات بر زندگی ما تأثیر زیادی دارد. با این حال، یادآوری این نکته مفید است که احساسات، مانند افکار، رویدادهای ذهنی هستند نه رویدادهای جهانی، به این معنی که ما در نحوه شکل گیری آن نقش زیادی داریم.

 تحقیقات روانشناختی دیوید بارلو و دیگران نشان داده است که پریشانی روانی اغلب نه به خاطر تجربه یک رویداد عاطفی، بلکه از اشتباهات در تنظیم هیجان ناشی می شود. اولین خطای رایج این چنینی انکار است که به موجب آن در برابر احساسات از خود مقاومت نشان میدهیم. این زمانی اتفاق می افتد که به خود می گویید اجازه ندارید آنچه که احساس می کنید را احساس کنید. احساسات معمولا مشاوران خوبی هستند اما مدیران بدی هستند. به ما توصیه می‌شود که نظرات آنها را در نظر بگیریم، اما توصیه نمی‌شود که به آنها اجازه دهیم مسئولیت را بر عهده بگیرند. به عبارت دیگر، احساسات شما باید برای شما کار کند، نه برعکس. خوشبختانه، داده‌های احساسی یکی از چندین منبع مفید است که باید قبل از تصمیم‌گیری از میزان تاثیر آنها بر رفتارمان آگاهی داشته باشیم. بهترین کار این است که قبل از تصمیم گیری های مهم، از منابعی غیر از احساسات خود استفاده کنید. چنین منابعی شامل اهداف، ارزش‌ها، تجربه، منطق، شناخت خود و جهان، گوگل و غیره است. با توجه به ورودی‌های متنوع، می‌توانید در مورد معقول‌ترین مسیر آینده خود یک تصمیم اجرایی کاملاً سنجیده بگیرید و از تصمیمات هیجانی اجتناب کنید.

برای اجتناب از رنج طولانی مدت، درد های کوتاه مدت را تحمل کنید

قانون طلایی مدیریت رفتار سالم می‌گوید: چالش ها وجود دارد و برای غلبه بر آنها باید  به ملاقات آن رفت. تحمل ناراحتی کوتاه مدت شرط لازم برای سلامتی و سازگاری طولانی مدت است. کسانی که نمی توانند ناراحتی های موقت را تحمل کنند، در آینده محکوم به رنج مزمن هستند. معمولا مواجهه شدن با ترس ها و چالش ها، رویکرد بهتری است. این کار موجب میشود که درک خود را از دنیا بهبود بخشیم و مهارت های خود را تقویت کنیم. بسیاری از چیزهایی که ما در ابتدا به عنوان مشکل درک می کنیم ذاتاً سخت نیستند، بلکه صرفاً پرتلاش هستند. تمرین باعث شایستگی می شود و تمرین مستلزم مشارکت است. البته گاهی اوقات رفتار اجتنابی ضروری است. بهترین کار این است که به جای مقابله با قطاری که در راه است از مسیر آن کنار بروید. اما زمانی که انگیزه شما چیزی مانند اجتناب از تفکر، سوءمدیریت عاطفی، یا تنفر ذاتی باشد، افراط در آن مخرب خواهد بود.

منبع :

www.psychologytoday.com

بدون شرح

پاسخ دهید

Your email address will not be published. فیلدهای الزامی * علامت گذاری شده اند