5 نشانه رفتاری کسانی که از نظر احساسی در دسترس نیستند

زمان مطالعه : 4 دقیقه

وقتی خیلی سرتان شلوغ است یا به حریم شخصی بیشتری نیاز دارید، طبیعی است که از نظر احساسی در دسترس نباشید. اما در مورد کسانی که همیشه این طور هستند چطور؟

شاید احساس کرده باشید کسی که به او خیلی اهمیت می‌دهید در مقطعی از زندگی از نظر احساسی در کنار شما حضور ندارد. او را نامهربان، بی‌علاقه و از خودتان دور می‌بینید. اما، به نظر می‌رسد برخی افراد به طور مداوم چنین رفتاری دارند.

به طور کلی، چطور می‌توانیم وضعیت عدم دسترسی احساسی را در دیگران تشخیص دهیم؟

چند نشانه بارز برای عدم دسترسی احساسی وجود دارد. توانایی تشخیص این نشانه‌ها به شما کمک می‌کند تا در مورد روابط خود بهتر تصمیم‌گیری کنید و اگر احساس کردید با چنین افرادی در ارتباط هستید از خودتان دفاع کنید.

عدم دسترسی احساسی چیست؟

کسی که از نظر احساسی در دسترس نیست همیشه در بیان و مواجهه با احساساتش یا ایجاد پیوند احساسی با دیگران مشکل دارد. شیوه بروز این رفتار در هر فردی می‌تواند متفاوت باشد.

روان‌شناس بالینی امریکایی دکتر لیندسی جِرنیگِن (Dr. Lindsay Jernigan) می‌گوید: «وقتی می‌گوییم کسی از نظر احساسی در دسترس نیست، منظورمان این است که برای آن فرد کار راحتی نیست که با احساسات شخصی‌‌اش مواجه بشود، آنها را با دیگران به اشتراک بگذارد، و به احساسات دیگران واکنش مناسب نشان بدهد».

عدم دسترسی احساسی می‌تواند بر همه انواع رابطه از جمله شراکت‌های عاشقانه، دوستی‌ها و آشنایی‌های نزدیک، روابط والدین با فرزندان، و روابط کاری اثر بگذارد.

نشانه‌های عدم دسترسی احساسی چه هستند؟

موضوع مشترک عدم دسترسی احساسی این است: برخورد با احساسات یک چالش به حساب می‌آید. در اینجا، در مورد 5 نشانه این الگوی رفتاری صحبت می‌کنیم.

آنها از صمیمیت دوری می‌کنند:

کسانی که از نظر احساسی در دسترس نیستند ممکن است از صمیمیت واهمه داشته باشند زیرا در یک رابطه صمیمانه باید خصوصی‌ترین احساسات و افکارشان را به اشتراک بگذارند.

جرنیگن می‌گوید: «ناراحتی از آسیب‌پذیری باعث می‌شود که برخی افراد از تجربه‌های احساسی خودشان فاصله بگیرند. به همین دلیل، تقریباً غیرممکن است که بتوانند رابطه‌ای صمیمی و عمیق با دیگران برقرار کنند». او اضافه می‌کند که نبود محبت فیزیکی یا تماس چشمی هم می‌تواند از مشخصه‌های عدم دسترسی احساسی باشد، اگرچه همیشه این طور نیست.

وقتی کسانی که دوستشان دارید از گفتگوها یا موقعیت‌های صمیمانه طفره می‌روند، شاید این طور به نظر برسد که به شما اعتماد ندارند. اما واقعیت این است که آنها عادت کرده‌اند فقط به خودشان تکیه کنند و به دیگران محتاج نباشند. به همین دلیل، شاید هر وقت تلاش می‌کنید به آنها نزدیک شوید، به بن‌بست می‌خورید.

آنها نمی‌‌خواهند به کسی تعهد بدهند:

تعهد دادن برای کسانی که به عدم دسترسی احساسی دچار هستند کاری مشکل است. برای مثال، آنها تمایل ندارند که خیلی سریع رابطه خود را با کسی عاشقانه خطاب کنند، یا اغلب درخواست ازدواج را به تعویق می‌اندازند.

این افراد، در روابط دوستانه، برای گذاشتن قرار تردید دارند یا اغلب قرارها را به هم می‌زنند.همچنین، ممکن است دوست نداشته باشند که به آنها علاقه نشان بدهید یا با آنها درد دل کنید. حتی ممکن است ترجیح بدهند که روابط سطحی با افراد متعدد داشته باشد یا به رابطه خود پیش از آنکه خیلی جدی بشود، پایان بدهند. در نتیجه، ترس بارز آنها از تعهد می‌تواند شما را نسبت به پیوندتان دچار نگرانی کند.

آنها خیلی سریع موضع دفاعی به خود می‌گیرند:

این افراد تمایل به موضع‌گیری دفاعی دارند. ممکن است شما یا دیگران را به خاطر مشکلات‌شان سرزنش کنند، و به سختی می‌توانند به دیگران اعتماد کنند.

با این که آنها تحت تأثیر موقعیت‌ها قرار می‌گیرند، معمولاً نمی‌خواهند احساس واقعی خود را به شما بگویند. جرنیگن می‌گوید: «کسی که از نظر احساسی در دسترس نیست به‌ندرت شروع‌کننده‌ گفتگوهایی است که در مورد مشکلات روابط، احساسات جریحه‌دارشده یا درخواست برای تغییر در رفتار باشد».

آنها در دسترس نیستند:

اگر بگویید که به آنها نیاز دارید، این افراد به‌سرعت از شما فاصله می‌گیرند. گاهی اوقات، وقتی نیاز به یک هم‌صحبت دارید، به معنای واقعی کلمه هیچ جایی نمی‌توانید آنها را پیدا کنید.

یا شاید دور و بر شما باشند، اما تمایل دارند که بیان احساسات از طرف شما را به حداقل برسانند. پس تلاش می‌کنند موضوع بحث را عوض کنند یا صرفاً صحبت‌های شما را بدون پاسخ بگذارند.

کسانی که تمایل دارند فاصله احساسی خود را حفظ کنند، علاقه‌ای به شنیدن مشکلات شخصی شما ندارند، حتی اگر بدانند که می‌خواهید خود را از نظر روانی تخلیه کنید یا به مشاوره نیاز دارید.

آنها با احساسات شما همدلی نمی‌کنند:

چون این افراد تمایل به سرکوب احساسات دارند، از قدرت همدلی کمی برخوردارند، یعنی قادر به درک یا صحبت در مورد احساسات دیگران نیستند.

این ضرورتاً به این معنی نیست که آنها به دیگران اهمیت نمی‌دهند، اما در عمل رفتار آنها به گونه‌ای است که احساسات شما را نادیده می‌گیرند.

چون این افراد علاقه‌ای به شناخت احساسات خودشان ندارند، بینش لازم برای درک نیازهای احساسی دیگران را ندارند.

دلایل ایجاد عدم دسترسی احساسی در افراد چیست؟

احتمالاً دلایل بسیاری برای این الگوی رفتاری وجود دارد. اما بیشتر تحقیقات در این زمینه بر روی نظریه دلبستگی و روابط اولیه والد/کودک متمرکز است.

دلبستگی ما در دوران کودکی به کسانی که از ما مراقبت می‌کردند می‌تواند نقشی کلیدی در صمیمیت احساسی ما ایفا کند.

وقتی والدین محبت و حمایت عاطفی را از کودک دریغ کنند یا او را به خاطر بیان احساساتش توبیخ کنند، کودک این الگو را در روابط بزرگسالی تکرار خواهد کرد.

کودکانی که پاسخ‌های کافی برای نیازهای عاطفی خود دریافت نمی‌کنند احتمال دارد که شیوه دلبستگی اجتنابی را دنبال کنند. این به این معنی است که آنها تمایل خواهند داشت که از نظر فیزیکی و احساسی استقلال بیشتری داشته باشند، و به سختی بتوانند با دیگران صمیمی شده یا به آنها تکیه کنند.

جرنیگن می‌گوید که «زخم‌های دلبستگی» مانند تجربه ترک شدن، نادیده گرفته شدن، یا تحقیر شدن نیز می‌تواند به عدم دسترسی احساسی منجر شود. این زخم‌ها می‌توانند در کودکی یا در مقاطع بعدی زندگی ایجاد شوند.

او اضافه می‌کند که «ایجاد فاصله احساسی در این موارد یک شیوه دفاع از خود است. اگر من مجبور نباشم چیزی را احساس کنم، پس درد را هم احساس نمی‌کنم، و اگر به تو احساس نزدیکی نکنم، پس احساساتم توسط تو جریحه‌دار نخواهد شد».

اما برخی عوامل جنسیتی، خانوادگی و فرهنگی نیز ممکن است در شکل‌گیری این رفتار نقش داشته باشند. جرنیگن می‌گوید: «بسیاری از افراد، به‌خصوص مردها، پیام‌هایی برآمده از فرهنگ جامعه دریافت می‌کنند مبنی بر این که آسیب‌پذیری نشانه ضعف است. در پاسخ به این پیام و در تلاشی برای برآورده کردن انتظارات جنسیتی جامعه، آنها الگوهای رفتاری عدم‌دسترسی احساسی را در خود پرورش می‌دهند».

جرنیگن معتقد است اگر با افرادی که از عدم دسترسی رنج می‌برند رابطه دارید، « نمی‌توانید الگوی‌های رفتاری نادرست را در آنها اصلاح کنید. آنها نیز نمی‌تواند به‌سرعت و به‌آسانی خود را برای شما تغییر بدهند. این تغییر به زمان، صبر، و دلسوزی نیاز دارد».

اگر فرد از مشکلش آگاه باشد و آماده تغییر باشد، حتماً باید به یک متخصص سلامت روان مراجعه کند تا از طریق روش‌های روان‌درمانی و مشاوره، شناخت و مهارت خود را در مدیریت احساسات بالا ببرد.

بدون شرح

پاسخ دهید

Your email address will not be published. فیلدهای الزامی * علامت گذاری شده اند